بخش چهارم مدیریت کلاس
سلام غزل پروین هستم امروز با قسمت چهارم از بخش مدیریت کلاس همراهتونم.
در این جلسه درمورد مدیریت یکی از بخشهای کلاس همراهیم با ما در ادامه همراه باشید.
قبلاز شروع درس یک نمای کلی از قبل ارائه دهید.
بهویژه در مورد گروههای نوجوان و بزرگسال، مهم است که در ابتدا اطلاعاتی در مورد آنچه برای درس برنامهریزی شده است به کلاس ارائهدهید. شما فقط میتوانید به دانش آموزان خود بگویید که قرار است چه کاری انجام دهید.
برنامه را قبل از شروع بنویسید(لسنپلن هر جلسه باید تکمیل باشد).
یا همانطور که به آنها میگویید آن را بنویسید.
من معمولاً سراغ گزینه سوم میروم.
دانش آموزان دوست دارند برنامه را بدانند:
این حس اطمینان بخشی به آنها میدهد که می دانند به کجا می روند و به منظم و هدفمند نگه داشتن روند درس کمک میکند.
مدیریت کلاس
اگر دوست دارید، میتوانید یک مورد با برچسب اگر زمان داریم را نیز اضافه کنید تا به خود انعطافپذیری در زمانبندی اجازه دهید، البته گاهی اوقات، درس تغییر غیرمنتظرهای پیدا میکند، بنابراین تصمیم میگیرید که با جریان پیش بروید و به نتیجه نرسید.
برای تکمیل بیشتر طرح حتی در چنین مواردی، به دلایلی که در بالا ذکر شد، ارائه یک برنامه موقت از قبل ایده خوبی است.
همیشه میتوانید از بیت های از دست رفته در درسهای بعدی استفاده کنید.
برخی از طرفداران رویکرد یادگیرنده محور پیشنهاد میکنند که شما نباید از قبل برنامهریزی کنید، بلکه اجازه دهید دانش آموزان بیشتر تصمیمات مربوط به اتفاقات درس را بگیرند.
من موافق نیستم یادگیرمحور بودن به معنای واگذاری مسئولیت برنامهریزی درسی به دانش آموزان نیست.
کلاس درس یک دموکراسی نیست، همانطور که اغلب و به درستی گفته شدهاست.
(سعیکنید این جمله را بصورت آنلاین در دو علامت نقل قول جستجو کنید و ببینید چه تعداد بازدید میکنید!)
اگر دانشآموزان مجبور بودند روی برنامهریزی محتوا یا روند دروس نیز کار کنند چیزهای زیادی یاد نمیگرفتند.
این بخشی از مسئولیت حرفهای معلم است که این نوع از آن ها را بپذیرد، اما شما نیز باید چنین تصمیماتی را برای دانشآموزان پس از اجرای آنها روشن کنید.
این تا حدودی مربوط به احترام و توجه حرفهای است و تا حدی به این دلیل است که همانطور که در بالا توضیح دادهشد، سازماندهندگان پیشرو به ایجاد حس اعتماد و هدف کمک میکنند.
ابتدا مطالب را اموزشدهید بعدا مرور کنید
اصولاً وقتی دانشآموزان در تازه ترین حالت خود هستند، مطالب جدید یا دشوارتر را به طور کامل در درس آموزش دهید.
سپس به عقب برگردید و بعد از اینکه وقت خود را صرف انجام کارهای دیگر کردید، در پایان درس یک مرور سریع از آن انجام دهید.
متون یا وظایف دشوار معمولاً باید برای اوایل درس برنامهریزی شوند، زمانی که دانشآموزان احتمالاً انرژی ذهنی بیشتری نسبت به دورههای بعدی دارند.
به طور مشابه، موارد جدید اگر ابتدا در ابتدای درس آموزش دادهشوند و سپس در مرحله بعد تمرین شوند، بهتر به خاطر سپرده میشوند.
در اصل، ما چیزهایی را بهتر یاد میگیریم که آنها را کم و اغلب مرور کنیم و نه در یک زمان طولانی.
این اصل عمل توزیع شده نامیده میشود که در تقابل با تمرین انبوه است.
مدیریت
بنابراین اگر مثلاً واژگان جدیدی برای آموزش دارید، در ابتدا چند دقیقه این کار را انجام دهید، سپس فعالیتهای دیگری مانند کارهای ارتباطی یا درک مطلب را در قسمت اصلی درس خود انجام دهید.
سپس در پایان به واژگان جدید بازگردید تا یک مرور پنج دقیقهای دیگر انجام دهید.
این امر باعث یادگیری بهتری نسبت به زمانی خواهدشد که در ابتدا یک جلسه ده دقیقه ای کامل آموزش واژگان را انجام دادهباشید. اما این همه ماجرا نیست.
اگر با استفاده از اصل گسترش تمرین اجرا شود، تمرین توزیع شده میتواند حتی مؤثرتر شود.
این بدان معنی است که اولین باری که چیز جدیدی را آموزش میدهید، آن را خیلی زود پس از اولین برخورد مرور میکنید مثلاً بعداً در همان درس، همانطور که در اینجا پیشنهاد شدهاست.
سپس دفعه بعد شکاف را بیشتر کنید.
ممکن است روز بعد، یا چند روز بعد، هر زمان که درس بعدی برگزار شد، دوباره مرور کنید.
سپس شاید چهار یا پنج روز تا دفعه بعد صبر کنید. سپس یک هفته؛ سپس دو یا سه هفته به همین ترتیب و غیره.